فتحی، رحیمیان | شهرآرانیوز - حسین سعیدی شش سالی میشود که مدیرعامل مجموعه انتشاراتی «به نشر» وابسته به آستان قدس رضوی است. یکی از بزرگترین ناشرانی که علاوه بر چاپ و نشر کتاب، ۳۰ شعبه و فروشگاه در کشور دارد که ۲۰ فروشگاه آن در مشهد و ۱۰ فروشگاه دیگر آن در شهرهای تهران، گرگان، قوچان و چند شهر دیگر فعالیت میکنند. «به نشر» بعد از حضور سعیدی دچار تغییر زیادی شد.
در دوران مدیریت او این بنگاه بزرگ نشر کتاب که در محدوده کتابهای دینی فعالیت میکرد، توانست نویسندگان زیادی را چه در مقام مشاور و چه در مقام تولیدکننده محتوا، به همکاری دعوت کند. از طرفی، شکل و شمایل بصری کتابها را که تا پیش از این تعریف زیادی نداشت در این چندسال به کلی تغییر داد.
آن چنان که مدیر عامل «به نشر» میگوید در این مدت دهها طراح و گرافیست خبره از سرتاسر کشور با این مجموعه همکاری میکنند. با سعیدی در این گفتگو هم از دخل وخرج «به نشر» به عنوان مجموعهای وابسته حرف زدیم و هم از اقبال مخاطب به آثاری که تصور میشد بازار از آنها اشباع شده است و هم درباره ممنوعیت فروش برخی از عنوانها در فروشگاههای این ناشر.
اهمیت توجه به مشکلات چرخه تولید و توزیع کتاب در شهر مشهد ما را بر آن داشت تا به سراغ ناشران، کتابفروشان و نویسندگان شهر برویم و با گپوگفتی واقعبینانه فراز و نشیبهای این حرفه را بررسی کنیم.
البته طی ۳۵ سال فعالیت، «به نشر» همیشه مستقل بوده و غیر از همان اوایل تأسیس کمک خاصی دریافت نکرده است. کمکهای اوایل تأسیس هم محدود به خرید مکان، فروشگاه و تجهیزات بوده است. «به نشر» جزو معدود مجموعههای فرهنگی است که دخل و خرجش با خودش است. تا جایی که در یک بازه زمانی، به سوددهی هم رسید و قرار شد این سود را به آستان قدس رضوی بدهد، ولی تولیت در گذشته دستور داد؛ سودی که از کارهای فرهنگی به دست میآید در همان راه هم هزینه شود. این دستورالعمل به مدیریت و تولیتهای بعدی هم کشیده شد و هم چنان در دستورکار است.
قبل از سال ۹۵، «به نشر» یک مجموعه انتشارات عمومی بود که با ۳۵ عنوان کاری فعالیت میکرد. در این سال ها، همه عنوان کتابی در این مجموعه چاپ میشد؛ از ادعیه گرفته تا کتابهایی با مضمون رمان و پژوهش و هر آنچه که قابلیت فروش داشت. به نوعی یک بنگاه اقتصادی و فرهنگی بود. یعنی اینکه قبل از بررسیهای محتوایی و سیاستهای انتشارات، به این نگاه میکردند که آثاری که برای چاپ انتخاب میشوند میفروشد یا نه. این رویکرد یک آسیب جدی داشت و آن نداشتن هویت برای انتشارات بود؛ اینکه انتشارات «به نشر» برای خودش امضای خاصی نداشت و همه چیز را پوشش میداد.
اواخر سال ۹۵ که من به این مجموعه آمدم، تفکر تولیت این بود که سیاست انتشارات باید هم راستای مأموریت خود آستان قدس رضوی باشد. تأکیدات مکرر بر این موضوع از جانب تولیت محترم باعث تغییر ساختار فکری در انتشارات شد. با نگاه به زائران و نیاز آن ها، سرفصلهای جدیدی برای نشر تعریف شد و بر همان اساس قرار شد کتابهایی با موضوعهای سیره پیامبر (ص)، اهل البیت پیامبر (ص)، امام رضا (ع) و دستاوردهای انقلاب اسلامی در این انتشارات چاپ شوند.
از اولین کارهایی که در آن زمان انجام شد، شناخت آدمهایی بود که میتوانند در این باره به ما کمک کنند. بر اساس همین سیاست، هفتاد نفر را شناسایی کردیم و پرسش نامهای طراحی شد و با احترام در اختیار آنها قرار گرفت. علاوه بر این و به موازات آن کار مطالعاتی هم انجام دادیم تا بتوانیم تمام ظرفیتهای موجود را بسنجیم. فرایند کار مطالعاتی و آمارگیری توسط خودمان، مرکز مطالعات حرم مطهر و شهرداری مشهد، انجام شد.
نتیجه این کارها به صدور بیانیه چشم انداز مأموریت جدید مجموعه به نشر منجر شد و تکلیف مسیر اصلی آن روشن شد. موضوعهای ما از ۳۵ عنوان به پنج عنوان اصلی رسید و روی آنها تمرکز کردیم. در حوزه مخاطب هم به کودک و نوجوان و خانواده رسیدیم و سعی کردیم برای آنها کتاب چاپ کنیم. در حوزه اقتصادی هم بنا را بر خودگردانی گذاشتیم و قرار شد بدون نیاز به کمکهای مالی از عهده مخارج خودمان بربیاییم. در زمینه اجتماعی هم قرار بر این شد که به عنوان نهاد حمایت کننده از نشریات خوب فعالیت کنیم. به هر حال این بیانیه به عنوان تبیین کننده وظایف و مأموریت جدید به نشر نوشته و از سال ۹۵ به مرحله اجرا گذاشته شد.
به نظرم دغدغه درستی بود. به هر حال «به نشر» به عنوان ناشری که سی سال با آن رویکرد کار میکرد و در حدود ۳۵ موضوع کتاب چاپ کرده و الان تبدیل شده به نشری که فقط روی ۵ موضوع تمرکز کرده، همیشه با چالش مخاطب دست به گریبان بوده است. به هر حال تعویض ریل از آن نشر به این انتشارات، همیشه با دشواریهایی همراه بوده است.
خودگردانی و توجه به بازار و استقلال مالی مجموعه در کنار ریزش مخاطب و همکاری نکردن برخی نویسندگان که در حوزه دیگری کار میکردند، برای ما چالشی جدی بود. این را بگذارید کنار این موضوع که فروشگاههای ما هم براساس همان سیاست برپا شده بود و در ویترین کتاب فروشیهای مربوط به مجموعه، حتی کتاب آشپزی هم پیدا میشد. در مرحله بعدی اشباع بودن بازار از کتابهایی بود که ما قصد داشتیم منتشر کنیم. این آسیبها را باید طوری مرتفع میکردیم.
توجه به این چیزها بود که تصور میشد ما به سمت مجموعهای یارانه بگیر در حرکت هستیم. درحالی که ما بررسی کردیم و فهمیدیم که اولا بازار در زمینه کتابهایی با موضوعهای معارف اسلامی و سیره پیامبر و دستاوردهای انقلاب اسلامی، دچار یک خلأ جدی است. به هرحال ما این مسیر را شروع کردیم.
هر چقدر هم جلوتر رفتیم، فهمیدیم که انتخاب خوبی کرده ایم. به عنوان یک مجموعه فرهنگی مربوط به آستان مقدس حضرت رضا (ع) توانستیم یک خلأ جدی را در بازار شهر و حتی کشور پر کنیم. خب به تناسب این تغییر ریل، در فروشگاههای ما نیز تغییراتی ایجاد شد و کتابهایی که عرضه میشد هم دگرگون شد. به این صورت هر دو دغدغه ما برطرف شد. بعدها متوجه شدیم چاپ کتاب درباره مفاهیم قرآنی، حجاب و عفاف، توهین، غیبت یا دیگر چیزهایی از این دست برای کودکان، چقدر خواهان دارد.
مسئله ما درباره این موضوعی که اشاره کردید صرفا محدودیت فضاست. چون در هر فروشگاه تعداد محدودی از آثار را میتوانیم نمایش دهیم. پس طبیعی است که سعی کنیم تا همان ۵ موضوع مورد بحث را در فروشگاه داشته باشیم و اگر جایی ماند به موضوعهای دیگر بپردازیم. ضمن اینکه ما حداکثر ۳۰ درصد فضا را به کتابهای چاپ شده توسط «به نشر» اختصاص داده ایم و ۷۰ درصد بقیه کتابها مربوط به دیگر انتشارات است.
در انتها ارجاعتان میدهم به همان چیزی که ابتدای صحبت گفتم، اینکه هر ناشری احتیاج دارد برای خودش هویت مستقلی داشته باشد و ترجیح و تأکید ما بر این است که هویت نشر با همین ۵ موضوع شکل بگیرد. در کشور، طبق آمار، ۱۱ هزار عنوان کتاب به صورت ماهانه چاپ میشود که امکان پوشش همه آنها را نداریم و قاعده کار فروشگاهها هم این است که طبق سیاست انتشارات جلو بروند. ضمن اینکه ما آثاری در همین چارچوب را جمع آوری و عرضه میکنیم که سفارش مخاطبان است.
لازم میدانم این را بگویم که قبل از این تمام کارهای ویراستاری، گرافیکی و بصری کتابها در خود مجموعه انجام میشد و برون سپاری نداشتیم. این یک آسیب جدی داشت که بعد از مدتی به کار روزمره و کارمندی تبدیل میشد. اتفاقی که افتاد این بود این تیم تولید به تیمی اداری تبدیل شد و تمام کارهای مربوط به چاپ و نشر را برون سپاری کردیم. برای سفارش امور مربوط به چاپ کتابها هم به تحصیلات و سطح هنری و معلومات آدمها خیلی اهمیت دادیم و از استادان دانشگاه و دانش آموختگان و افراد خبره استفاده کردیم.
این وسواس و ریزبینی باعث شد که در طول این پنج یا شش سال اخیر درصد اشتباهاتمان به صفر برسد. در حوزه نشر و مسائل مربوط به آن، به این جمع بندی رسیدیم که طرف حساب گرافیستها و ویراستارها کسی از جنس خودشان باشد. نتیجه اش هم این شد که اکنون در حوزه فعالیت بصری، با حدود ۱۸۰ هنرمند از نقاط مختلف ایران ارتباط داریم و به آنها سفارش میدهیم.
به دلیل وجود حساسیتها و تجربیات تلخ بین المللی در گذشته، وارد این قسمت نشده ایم، البته مذاکراتی با ناشران کشورهای دیگر داشته ایم، ولی، چون کار به شدت تخصصی بود، در بحث انتقال مفاهیم دچار مشکل شده ایم. ضمن اینکه ما نگاهمان فقط ترجمه آثار خودمان نبود. قصد داشتیم تا آثار ادبی آن کشورها را هم به زبان فارسی ترجمه کنیم. واقعیتش این است که از طرف خودمان نشد، ولی با آژانسهای بین المللی حوزه نشر وارد گفتگو و قرارداد شدیم و اکنون با یک آژانس فرهنگی معتبر در حال فعالیت هستیم، اما به کار بیشتری در این حوزه نیاز هست. هم زمان کار دیگری هم در حال انجام است و آن شناسایی آثار خوب و ترجمه آنها به زبانهای روز دنیاست.
از مؤسساتی که تجربه انتشار و چاپ کتاب در حوزه بین الملل دارند، توقع کمک داریم. این هم مربوط به متن نمیشود. گاهی کتاب درباره گرافیک و فونت است و گاهی درباره هنرهای تجسمی دیگر. به هرحال ما احتیاج به مؤسسات تخصصی که کار بین المللی هم انجام میدهند، برای کمک و استفاده از ظرفیتهای آنها داریم. ضمن اینکه ما در حال مذاکره با شرکتها و مؤسسات انتشاراتی داخلی هم هستیم و امیدواریم تا یک سال دیگر نتیجه بگیریم.